آن دم که باتو باشم
محنت و غم سرآید
و آن شب که بی تو باشم
جانم ز تن برآید
پیش تو سر نهادم
ای فتنه دل و جان
تا از بلای عشقت
ما را چه بر سر آید
گل من کجایی؟
تا به کی همچو گل بی وفایی
بیا وز رفیقان جدا شو
کاتشم بر جگر زد جدایی
دارد شکایت ای گل
دل بی نهایت از تو
اما به لب نیارم
هرگز شکایت از تو
افتد ز پرده بیرون
راز نهفته آخر
دل پر شکایت از غم
لب پرحکایت از تو
گل من کجایی کجایی
تا به کی همچو گل بی وفایی
بیا وز رفیقان جدا شو
کاتشم بر جگر زد جدایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.