گنجور

 
رهی معیری

بخت نافرجام اگر با عاشقان، با عاشقان یاری کند

یار عاشق سوز ما «ترک دلارایی کند»

چاره ساز اهل دل باشد می اندیشه سوز

کو قدح، کو قدح فارغم از رنج از رنج هشیاری کند

دام صیاد از چمن دلخواه تر باشد مرا، دلخواه تر باشد مرا

من نه آن مرغم، من نه آن مرغم که فریاد از گرفتاری کند

عشق روزافزون من، از بی وفایی های اوست

می گریزم، می گریزم گر بمن روزی وفاداری کند

گوهر گنجینه عشقم از روشن دلی

بین خوبان کیست تا ما را خریداری کند

 
sunny dark_mode