سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸: گفت حافظ، دید چون کلک و بیانم را سلیم - «بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷: بلبلی برگِ گُلی خوش رنگ در منقار داشت - و اندر آن برگ و نوا خوش نالههایِ زار داشت
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - باز فرستادن خربزه: داده دهقان عوض آب به او شربت قند - «هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰: من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش - هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - باز فرستادن خربزه: چون تو شیرینی هر حرف نکو می دانی - «مدعی گر نکند فهم سخن، گو سر و خشت»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰: سرِ تسلیمِ من و خشتِ درِ میکدهها - مدعی گر نکند فهمِ سخن، گو سر و خشت