ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸: چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت - نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۲: چون تیغ به دست آری، مردم نتوان کشت - نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت
ناصرخسرو » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲: تا ذات نهاده در صفاتیم همه - عین خرد و سفرهٔ ذاتیم همه
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۴: ما ذات نهاده بر صفاتیم همه - موصوف صفت سخرهٔ ذاتیم همه
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱: چند گوئی که:چو ایام بهار آید - گل بیاراید و بادام به بار آید
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴: لیک فضل از متقدم شده کو گوید - «چند گوئی که چو هنگام بهار آید»
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۴: دیر بماندم در این سرای کهن من - تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - قطعهٔ الحاقی در پاسخ فانی سمنانی: «دیر بماندم در این سرای کهن من» - «تاکهنم کرد صحبت دی و بهمن»