کٰافِرْ وَچِهْ، پَیْکُونِ غَمْزِهْ بِروُ کِرْدْ
مِنِهْ کِشْتِنِ وَرْ، دِچِشْمُونْ سییُو کِرْدْ
هَرْ وَخْتی کِهْ زِلْفْ خِدْرِهْ پیچ وُ تُو کِرْدْ
مِهْ روُزْرِهْ سییُو وُ جیم وُ دٰال وُ وُو کِرْدْ
تِهْ مِشْکینْ کَمِنْ پِرْ سَر وُ مٰالْرِهْ دُو کِرْدْ
مِهْ روُزْرِهْ سییُو وُ جیم وُ دٰال وُ وُو کِرْدْ
اُونْکِهْ مِهْ وٰا سِرّ دِتٰا عَقیقْرِهْ نُو کِرْدْ
تُرْکی بِهْ یَغْمٰا اوُنْ نِکَرْدْ، تِهْ دِلُو کِرْدْ
نٰازِ سِرْمِهْ شِهْ مَسِّهْ چِشْرِهْ سییُو کِرْدْ
دِتٰازِهْ نَرْگِسْ دیمِهْ، گِلِ سَرْخُو کِرْدْ
دِ زِلْفْ عَنْبَرْآسٰا بِهْ گِلِ سَرْ سُو کِرْدْ
تِهْ دِ زِلْفْ مِنِهْ روُشِنِهْ رُوزْرِهْ، شُو کِرْدْ
دِ کَمِنْ تِهْ رُورِهْ مِثْلِ مُونْگِ نُو کِرْدْ
مِشْکینْ کَمِنْ عٰاجِهْ گِرْدِنْ پیچ وُ تُو کِرْدْ
اَمیرْ گِنِهْ تِهْ لُوکِهْ نِبٰاتْرِهْ او کِرْدْ
اَز اینْ کِهْ تِهْ لُو بٰا مِهْ لُو، لُو بِهْ لُو کِرْدْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
کافربچه، پیکان غمزه را آشکار کرد / برای کشتن من دو چشمان را سیاه کرد (سرمه کشید)
هر گاه که زلف خود را پیچ و تاب داد / هزار کس مانند من را خانه سیاه کرد
کمند مشکین تو جان و مال بسیاری را متلاشی کرد / روزگارم را سیاه و جد و (ج)، (د)، (و) = جیم و دال و واو)کرد.
ای آنکه برای من دو لب عقیقگون را تر و تازه کردی / ترک، آنچنان به یغماگری نکرد که لب تو کرد
با سرمهی ناز، چشم مست و خمارین را سیاه کرد / و دیدم که دو نرگس تر و تازه، بر روی گل (چهره) آرمیدهاند.
دو زلف عنبرآسا و مشکین تو بر روی گل چهرهی تو روشنی بخشید / ولی این دو زلف تو روز روشن مرا به شب تار مبدل کرد
دو کمند گیسوی تو، رخسارگان تو را مانند ماه نو جلوه کرد / کمند مشکین زلف تو، بر گردن سپید پیچ و تاب خورد
بنفشه شبه سیاهرنگ تو را مانند مشک معطر ساخت / کمند عشق بر گردن سپید بلورین تو، پیچ و تاب خورد
امیر میگوید: لب تو که نبات را آب کرد / برای این است که لب تو با لب من، لب به لب کرده است.
تا زنجیر زلف تو به پیچ و تاب افتاد / روز روشن هزار عاشق را تبدیل به شب تار کرد
هوش مصنوعی: چهرهات زیباست، با ناز و کرشمهات مثل پرندهای که در دل مینشینی و چشمانت مانند آسمان سیاه است.
هوش مصنوعی: هر زمانی که زلف مِیساز تو به هم گره بخورد، روزگار همچون درختی پرثمر و خوشبو میشود.
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم نداشتن آرامش و آزادی در زندگی اشاره دارد. شخصی حس میکند که در شرایط بغرنجی قرار دارد و روزهایش با سختی و مشکلات میگذرد. او از وابستگیها و فشارهای اطرافش ناامید و دلخور است.
هوش مصنوعی: اگر عشق واقعاً حقیقی باشد، آن را به زبان ترکی توصیف کن. اگر نتوانستی، پس دل خود را بشکن و رهایش کن.
هوش مصنوعی: نرگس زیبای سرخ، با ناز و عشوهگری، چشمان سیاه را مجذوب خود کرده و دل را به تپش انداخته است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و جذابیت شخصی اشاره میکند که موهایش همچون عطر خوشبویی است که بر چهرهاش جلوه میکند. زیبایی او روشن و دلربا است و تأثیری دلنشین بر اطرافیانش میگذارد.
هوش مصنوعی: شکوه و زیبایی تو مانند شگفتیهای طبیعت است و در میان آن همه پیچیدگی و تنوع، تو توجه همه را به خود جلب میکنی.
هوش مصنوعی: امیر گناهکار بر این عقیده است که فقط به خاطر دوستی و محبت از وضعیت خود آگاه نیست. او خودش را درگیر دار و ندار میکند و به عواقب آن فکر نمیکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.