اَمیرْ گِنِهْای مَسِّهْ چِشْ مٰاهِ خٰاوَرْ
بی کِفْ نَووُئی، بَنْدِهْ کَتْ بُوئِمْ تِهْ وَرْ
مِرِهْ نییِهْ کِهْ «نا» بَوُوئِمْ بِهْ تِهْ دَرْ
تُو «هٰاوِشْتِهْ مُونْگْ» دَرْبییَمُوئی مِهْ سَرْ
اُنْطُورْ کِهْ مِهْ کٰارْ بَکِتْ بِنٰایِ تِهْ دَرْ
اینْ شییِنْ نییِنْ نییِهْ مِنْ دُومِّهْ مِهْ وَرْ
مَگِرْ اَرْمِنی بیمِهْ، گُرْجی وُ کٰافِرْ؟
مَگِرْ مُسَلْمُونْ نیمِهْ دَرْگٰاهِ دٰاوَرْ؟
مَگِرْ شُووُ رُوز سَنْگْ زُومِهْ کَعْبِهْی دَرْ؟
نَپِرْسِنی مِهْ جِرْم وُ گُنٰاهْرِهْ آخِرْ؟
اِسْمٰاعیلْ صِفِتْ قِرْبُونْ اِمِّهْ بِهْ تِهْ دَرْ
اَگِرْ مِرِهْ پُوسْتْ بَکِنِّنْ پٰایْ تٰا سَرْ
زَکِرْیٰا سُونْ، اَرِّهْ بِلِنْ بِهْ مِهْ سَرْ
اُونْ مَحَلّ خِدٰا دُونِهْ نَشُومِّهْ تِهْ دَرْ
سُوزِّمِهْ بِهْ آتِشِ تِنِهْ دیمْ خِرْ
مِنْ بِرْمِمِّهْ تِهْ دٰاغ وُ خَلْقُونْ بِهْ مِهْ وَرْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید:ای خمارین چشم،ای ماه خاور من! / بی کیف نمیشوی اگر بنده به درگاه تو بیارمم
سزاوار من نیست که برای خدمت به آستانت «نه» بگویم / تو ماه تمامی (بدر منیری) که بر سرم تابیدهای
آنگونه که بنای کار من به آستان تو حواله شده (افتاده) / میدانم که این رفتن و نیامدن، برای من نیست
مگر ارمنی، گرجی یا کافر بودم؟ / مگر به درگاه داور، مسلمان نیستم؟
مگر شب و روز به درگاه کعبه سنگ میزدم / آخر چرا جرم و گناهم را نمیپرسی؟ (نمیگویی)؟
اسماعیلوار به آستانهی تو به قربانی میآیم / اگر که پوست مرا از پای تا سر بکنند
اگر مانند زکریّا، ارّه بر سرم بگذارند (به ارهام بکشند) / در آن هنگام، خدا میداند که آستان تو را ترک نمیگویم.
من بهگرمی خورشید چهرهی تو میسوزم / من به داغ تو میگریم و مردم برای من
هوش مصنوعی: ای شاهِ گناه، به چشمان گدازندهی شبهنگام نگاه کن، که من بندهای هستم که در عشق تو غرق شدهام.
هوش مصنوعی: من به تو میگویم که صحبتهایت هرگز برای من نامفهوم نیست و همواره سعی میکنم به آنچه میگویی گوش دهم.
هوش مصنوعی: به این نکته توجه کن که در این کار، توانایی و استعداد تو مهم است و هیچ چیز نمیتواند جایگزین کوشش و مهارت تو شود.
هوش مصنوعی: آیا به جز ارمنی و گرجی، کسی دیگر هم هست که کافر باشد؟ آیا در این دنیا مسلمانهایی وجود ندارند که در محضر پروردگار قرار گیرند؟
هوش مصنوعی: آیا به یاد داشتی که روزی سنگی در کعبه بود؟ آیا نباید از من بپرسی که جرم و گناهم آخر چگونه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: اسماعیل، با صفتی که دارد، به مادرش نزدیک است. اگر او بمیرد، پوستش را با پا به سمت سرش میکشند.
هوش مصنوعی: زکریا، فرزند، به من بگو در آن مکان نزدیک خداوند، آیا بویی از آنجا میتوانم استشمام کنم؟
هوش مصنوعی: در آتش تنم میسوزم، از شدت درد به خود میپیچم و در دل شوق به یاد تو، زندگی میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.