شادی گَرْ بوارهْ به افلاکِ گیتی،
آخرْ تَنْ بنِ خاک، دردناک گیتی
مه تَنْ کشتی آسا کَته چاکِ گیتی
غَمْ خرنهْ شو و روزْ، در کلاّکِ گیتی
مردمْ همه بوئنْ گلهْ ناکِ گیتی
مره گلهْ از مه بَختهْ، ناکِ گیتی
خلقون سیرْ کننْ همه به خاک گیتی
منه سر و جانْ: هسّنهْ غمناک گیتی
دوستْ منه سَرْ ره دنهْ به خاک گیتی
تَنْ جهْ مهرِبُونی دارْنهْ خاک گیتی
فَلکْ گِل خالْ بَورْده خاک گیتی
دیگرْ در نَکنّهْ سَرْ ز خاکِ گیتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دیده خونفشان و دل به گیتی غمناک است / خوراک دل و جگرم به (از) گیتی خون است
بنفشه که از خاک گیتی سر بیرون میآورد / برای زیبایان گیتی غمناک است
اگر از افلاک (آسمانها) به گیتی شادی ببارد، / سرانجام تن به زیر خاک گیتی دردناک است
تن من مانند کشتی به خاک افتاده است / که شب و روز در امواج و تلاطم گیتی غم میخورد
مردم همه از گیتی گلهمند میشوند / امّا گلهی من، از بخت من است، نه از گیتی
مردم همه در خاک گیتی سیر و گردش میکنند / ولی سر و جان من در گیتی غمناک است
دوست سرم را به خاک گیتی میسپارد / ولی خاک گیتی با تن من مهرورزی میکند
فلک شاخهی گل را به زیر خاک گیتی فروبرد / که دیگر سر از زیر خاک بیرون نمیآورد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.