امیر گِنِهْ: که حلقهیِ دالِهْ ته زِلْفْ
یا حلقهیِ سیمِ زرنگاره ته زِلْفْ
خِشبو ئه مگر مَشْکِ تِتاره ته زِلْفْ؟
مه ور مُوسِمْ لَیْل وُ نهاره ته زِلْفْ
درازْ کَمِنّ سامِ سوارِه ته زِلْفْ
زنجیرِ عدالتْ به قراره ته زِلْفْ
پلّه دچییِه به سونِ ماره ته زِلْفْ
هرمی که خراجِ قَنْدِهاره ته زِلْفْ
سیاهی مونند شویِ تاره ته زِلْفْ
نظر کردهیِ شاهِ جبّاره ته زِلْفْ
شیرینی یکی (مگر) قندِ خِرواره ته زِلْفْ
گر غمگینْ بَوِّمْ مه غَمْگُساره ته زِلْفْ
هرمی قیمتِ قارونِ ماله ته زِلْفْ
نظر کردهی شاهِ جبّاره ته زِلْفْ
ونه بخرینم گرونبهائه ته زِلْفْ
عاشقْ مردمونْرِهْ غَمْ فزائه ته زِلْفْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: زلف تو مانند دال تابدار است / یا مانند حلقهی سیمین زرنگار است زلف تو
زلف تو مگر مشک تتار است که عطرآگین است / به نزد من (برای من)، مانند موسم شب و روز است زلف تو
زلف تو مانند کمند سام سوارکار است / و مانند زنجیر دادف مرتب و بقاعده است، زلف تو
زلف تو پلکانی شده و مانند مار چنبره زده است / هر تار موی آن برابر خراج قندهار است
در سیاهی مانند شب تار است زلف تو / و بهروشنی مگر بر ابر آب زلال است زلف تو؟
زلف تو در شیرینی برابر یک خروار قند است / هرگاه که غمگین شوم، زلف تو غمگسار من است
هر تار موی تو برابر بهای ثروت قارون است / زلف تو نظرکردهی شاه جبّار (خداوند) است
باید زلف تو را بخرم ولی گرانبهاست / غمافزای مردمان عاشق است، زلف تو
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.