لَیلی وَشْ به ته یٰاسه گیتمْ یکی مالْ
منْ اوُنْ کَشّمه روزْ، که مَجنونْ کَشی سالْ
اشکِ سرخْ، رویِ زردْ به نقاب کَشی آلْ
تا فاش نَووئه عشقْ، کَسْ ندونه مه حٰالْ
چینِ زلفهْ، کٰانِ مشکهْ یا خطِّ دالْ
یٰا سُنْبلهْ، سایه بَکردْ به گِل آلْ
مرغِ دلْ نَکْفهْ دُوِمْ زلفْ، دونهیِ خالْ
اینْ رَهزَنْ بَسی سَرْ بَورْدْ با خشه مالْ
ششْ سالِ خراجِ تُرکستُونه ته خالْ
هفتْ سالِ خراجِ هندُوستونه ته یالْ
اُویِ ظلماتْ که خضْر بَخردبی اُونحالْ
اوُنْ اُوره تُو دارنی به جنافهیِ چٰالْ
اون خُور که خجیره متهْ هَرْ سٰال تا سالْ
ته چیره بَدییهْ، دَسْتْ بدائه شه حٰالْ
گَرْ مرغْ به هوا سَرْ بلا کنّه و بالْ
خُوفْ دارنه تنه دُوم دَکفهْ پَر وُ بالْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
مانند لیلی از بهانهی تو نشان و معیاری میگرفتم / من در روز آن رنج را میکشم که مجنون در سال میکشید
اشک خونین بر روی زردم نقاب سرخ میکشید / تا عشق من فاش نشود و کسی از حالم آگاه نشود
چین زلف، کان مشک یا خطّ دال است؟ / یا سنبل است که بر گل سرخ سایه افکنده است؟
مرغ دل گرفتار دام زلف و دانهی خال نشود / زیرا این راهزن با دارایی خود بسی سرها ربوده
ارزش خال تو برابر خراج شش سالهی ترکستان است / و گیسوی تو برابر خراج هفت سالهی هندوستان است
آن چشمهی ظلمات که خضر در آنهنگام از آب آن نوشید / آن آب را تو در فرورفتگی زنخدان خود داری
آن خورشید که سال به سال به زیبایی حرکت میکرد / چهرهی تو را که دید، حالت خود را از دست داد
اگر مرغ در هوا پر و بال بجنباند / میترسد که پر و بالش به دام تو افتد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.