اگر غمْ کَسِ دلْ رهْ تراکنّیا
هزار پاره شه وسّه مه دل بئیوا
اگر که اسلی جومه ره راجنّیوا
اسا وسّه مه جومه رنگین بئیوا
ای وای به من و وای به من وای مره وا
دیروا (وُو) که منه چش به ته وا بئیوا
هر جا که دوستِ پا برسه یکی سا
اون زمین منه مَکُّوئهْ، گاه و بیگا
چیوا (چی بو) دلْ تنه عشق گرفتارْ نئیوا
چی بو که دل بی ته بد یین جا دئیوا
تا پا بکتْ ته کوُ، دیگر جا نشیوا
تا چیرْ ته بَکتْ، مه دیده کس (رهْ) ند یوا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
اگر غم، دل کسی را پاره میکرد (میترکاند) / اکنون میباید دل من هزار پاره میشد.
اگر اشک جامه کسی را رنگین میکرد / اکنون میبایست که جامهی من رنگین شده باشد
ای وای به من و وای به من، وای بر من / دیرگاهی است که دیدارم به تو متوجه شده
هر کجا که پای دوستم ساعتی بدان برسد / آن زمین، گاه و بیگاه مکّه (زیارتگاه) من است
چه میشد که دل گرفتار عشق تو نمیشد / چه میشد که دل بدون دیدار تو برجای میماند
تاگامم به کوی تو افتاد به دیگر جای نرفت / تا دیدهام متوجّه چهرهی تو شد، دیگر کس را توجّه نکرد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.