هادَه دَمْرِهْ مه دَمْ که نَمونِسْ مه دَمْ
یکدم خُودهٰا پِرْسْ که بَدِنْ دارمه بیٰ دَمْ
عیسی دَمِهْ ته دَمْ گَرْ به خاکْ دَمی دَمْ
بِدَمْ مِرْدِهْرِهْ دَمْ، که دَمْ آورِهْ دَمْ
دَرْمِهْ کِشتی آسٰا به گردابِ ته غَمْ
اَیْ وایِ مِرادْ! کی بئیتی به مه چَمْ
بِهِشْتْ جِهْ جِدابَیْمِهْ به سونِ آدِمْ
مالّمِهْرُو به خاکْ، دَرْدَ نُووُنه مه کَمْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دم خود را به من بدم، که نفس برایم نمانده / یک لحظه از خود بپرس که بدنی بیجان (نفس) دارم
دم تو عیسایی است، اگر یکدم به خاک بدمی / دم خود را به من مرده بدم که دم، دم میآورد
مانند کشتی در گرداب غم تو گرفتارم /ای باد مراد! کی به سوی من میوزی؟
مانند «آدم» از بهشت جدا شوم / روی به خاک میسایم ولی دردم نمیکاهد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.