گیلونْ وَچهْ ره دیمه چَلْ گٰاردنی چَلْ
سرمه دَکرده شه چش، مَلْ گٰارْدنی مَلْ
ای کَشی اسا به چَلْ گاردنیینْ چَلْ
عشقِ تَشْ به مه سینه بَل گاردنی بَلْ
گاهی گته (بئو) رازْ، گاهی نشی سوی چَلْ
گَهی لَلَ به فیلْ گته، گَهی فیلْ به لَلْ
اساکَه لَلَ و فیل شه کننْ گلاگلْ (کلاکل)
فیل زندگونی، دَسْتِ لَلَ بَوّه تَلْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
بچهی (فرزند) گیلان را دیدم ه چرخ نخریسی را میچرخاند / سرمه بر چشم کشیده و آن را با ناز و کرشمه میگرداند
باز دوباره چرخهی نخریسی را مرتّب میگرداند / آتش عشق در سینهی من زبانه میکشید، زبانه
گاهی راز دل میگفت، گاهی به سوی خرچ نمیرفت / گاهی پشّه را پیل و گاهی پیل را پشّه میگفت
اکنون که پشّه و پیل با هم کلنجار میروند (محاوره میکنند) / زندگانی پیل از دست پشّه تلخ میشود
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.