سٰاتْ بکردهْ مه دوست مونندِ قیر چیه؟
گردِ گلهْ باغْ، مشکْ و عَنبرْ چه چیه؟
هر کی وَلْگه ریزونْ، گل به دارْ بدییه،
وی دُوّنهْ که مه حالْ به کجهْ رَسیْهْ
پری وَچهْ، ته چیرهْ گِل مَچّیهْ
ته بالِ مرجونْ، داغْ ره مه دلْ دَچیهْ
تو شمع و مه تَن ته پَروانهْ دَجیهْ
پاکْ بَسُوتهْ ته داغ و نئوتی چیه؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دوست من خود را مانند قیر (سیاه) آراسته برای چیست؟ / در گرداگرد باغ، مشک و عنبر برای چیست؟
هر کس که در موسم برگریزان، گل بر درخت دید، / میداند که حال من به کجا رسیده است
ای پریزاده، چهرهی تو همتای گل است / مرجان (گوهر) دست تو، داغ بر روی دلم چیده است
تو شمعی و وجود من پروانهی جنونآسای تست / تنم به کلّی از داغ تو سوخت ولی نپرسیدی حالم چگونه است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.