الف به بالا مُونندِ ته قَتْ (قد) نییه
هارشیینِ تنه چیرهْ مرهْ حَتْ (حد) نییه
ته قَوسْ بَرفهیِ گُوشهْ تفٰاوتْ نییه
زَنّی صَدْ هزارْ تیر وُ مُروَتْ نییه
تو بَدونْ که ته نَویینْ طاقتْ نییه
یکْ لحظهْ مرهْ بی ته اقامتْ نییه
جُو شونه منه دیدهْ کم اَزْ شَتْ (شط) نییه
هَرْ دلْ رهْ عشقِ تیرْ دَرهْ راحتْ نییه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
بالای الف، مانند بالای تو راست و رسا نیست / در دیدن روی تو برایم حدّی متصوّر نیست
گوشههای کمان ابروان تو را تفاوتی نیست / [با آن] به صدهزار تیرم میزنی امّا در تو مروّتی نیست
تو بدان که تاب ندیدن تو را ندارم / یکدم مرا بیتو شکیبایی و آرامی نیست
اشکم چون جویباری روان میشود که کم از شط نیست / هر دل که تیر عشق در آن باشد، آسایش ندارد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.