پرْچینْ بدیمه قُبّه گِل ریحونره
هَشتْ خالهْ نرگسْره داشْتمهْ اَرمُونْ ره
نکن بیرحمی و نئو«نا» امیرره
دْ خشْ تمنّا دارمه، هاده که دیره
فلک ره بَوینْ گردش چه جور و جیرهْ
اینْ کُهنهْ زَمُونهْ، شالْ بهجایِ شیره
بد مزوئه مهْ طَبعْ وُ ندومّه چیره
انجیل به هنگومْ رسنه اسا که دیره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
قُبّهی گل ریحان را پُر چین و شکن دیدم / آرزوی دیدار هشت شاخه (باغ) نرگس (چشمان) را داشتم
بیرحمی مکن و به امیر «نه» مگو / … بده که دیر شده است
گردش فلک را ببین که چقدر فراز و نشیب دارد / در این زمانهی کهن، شغال به جای شیر است
نمیدانم چرا مزاجم بدمزه و نامطبوع است / انجیر بههنگام خود میرسد (میپزد) اکنون که دیر شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.