در دست بانوئی، به نخی گفت سوزنی
کای هرزهگرد بی سر و بی پا چه میکنی
ما میرویم تا که بدوزیم پارهای
هر جا که میرسیم، تو با ما چه میکنی
خندید نخ که ما همه جا با تو همرهیم
بنگر به روز تجربه تنها چه میکنی
هر پارگی به همت من میشود درست
پنهان چنین حکایت پیدا چه میکنی
در راه خویشتن، اثر پای ما ببین
ما را ز خط خویش، مجزا چه میکنی
تو پایبند ظاهر کار خودی و بس
پرسندت ار ز مقصد و معنی، چه میکنی
گر یک شبی ز چشم تو خود را نهان کنیم
چون روز روشن است که فردا چه میکنی
جایی که هست سوزن و آماده نیست نخ
با این گزاف و لاف، در آنجا چه میکنی
خودبین چنان شدی که ندیدی مرا بچشم
پیش هزار دیدهٔ بینا چه میکنی
پندار، من ضعیفم و ناچیز و ناتوان
بی اتحاد من، تو توانا چه میکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده به سوزن و نخ سخن میگوید و از روابط و تعاملات بین این دو حکایت میکند. سوزن به نخ میگوید که در سفرشان با هم هستند و به زودی باید پارهای را بدوزند. سوزن به نخ یادآوری میکند که در هر جا که بروند، حضور او ضروری است و نمیتوانند بدون همدیگر کار کنند. نخ به روزهای سخت و تجربیات اشاره میکند و میپرسد که سوزن در چنین شرایطی چه خواهد کرد. در نهایت، گوینده تأکید میکند که قدرت و کارایی سوزن به وجود و همکاری نخ نیاز دارد و هر یک به تنهایی نمیتوانند کاری از پیش ببرند. شعر به اتحاد و همبستگی اشاره دارد و نشان میدهد که هر یک از عناصر در کنار یکدیگر تواناییهای بیشتری دارند.
هوش مصنوعی: در دست یک خانم، به سوی یک سوزن، گفت: ای موجود بیسر و پا، چه کار بیهودهای انجام میدهی؟
هوش مصنوعی: ما به سفر میرویم تا در طول راه کارهایی انجام دهیم. هر جا که برسیم، تو چه نقشی در این میان داری؟
هوش مصنوعی: نخندید، ما همیشه همراه تو هستیم. حالا در زمان تجربه، تنها چه کاری میکنی؟
هوش مصنوعی: هر زخم و نقصی که در کارها یا زندگیام به وجود آمده را با تلاش و کوشش خودم میتوانم ترمیم کنم، اما حالا باید بگویم که این وضعیت، داستانی نهان و پیچیده دارد. تو چه کار میکنی؟
هوش مصنوعی: در مسیر زندگیام، رد پاهایم را ببین و جدا شدن از خودم را چرا انجام میدهی؟
هوش مصنوعی: تو فقط به ظاهر کارهایت اهمیت میدهی و اگر از تو بپرسند که هدف و معنا چه هست، پاسخ روشنی نداری.
هوش مصنوعی: اگر یک شب خود را از نگاه تو پنهان کنیم، اما فردا را نمیتوانیم پیشبینی کنیم که چه کار خواهی کرد.
هوش مصنوعی: در جایی که سوزن موجود است و نخ آماده نیست، با این همه ادعا و بزرگنمایی، تو در آنجا چه کاری میتوانی انجام دهی؟
هوش مصنوعی: تو به قدری در خودت غرق شدهای که حتی من را نمیبینی؛ در حالی که هزاران چشم بینا در اطرافت هستند.
هوش مصنوعی: فکر نکن که من ضعیف و بیارزش و ناتوانم. بدون همکاری و اتحاد من، تو هم نمیتوانی کار خاصی انجام دهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گویند با رقیب مدارا چه میکنی
این میکند زمانه تقاضا چه میکنی
گفتم به عشق غارت دلها چه میکنی
دستی دراز کرده به یغما چه میکنی
چندین هزار خانهٔ دل شد خراب تو
ای خانمانخراب به دلها چه میکنی
دادی به آب و رنگ بتان آبروی ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.