گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اوحدی

من به هر جوری نخواهم کرد زاری

زانکه دولت باشد از خوی تو خواری

گفته‌ای: خونت بریزم،سهل باشد

بعد ازین گر بر سرم شمشیر باری

گو: بیاموز، ابر نیسانی، ز چشمم

اشک باریدن در آن شبهای تاری

بر ندارم سر ز خاک آستانت

من خود این خیر از خدا خواهم به زاری

با تو خواهم گفت هر جوری که کردی

گر نخواهی عذرم، آخر شرم داری

اوحدی مقبل شود در هر دو عالم

ار قبولش می‌کنی روزی به یاری

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode