گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اوحدی

چو آتشست به گرمی هوای تابستان

بده دو کاسه ازان آب لعل، یا بستان

هوای عشق و هوای می و هوای تموز

سه آتشند، که خواری کنند با مستان

بیار شیره و پرکن شراب و نقل بنه

بریز سوسن و گل بر در سرا بستان

ز هر حدیث به آواز مطربی کن گوش

که عندلیب ز مرغول او برد دستان

ز دست لاله جبینی شراب گیر به دست

که عقل سر بنهد، چون برون کند دستان

من و محبت خوبان ز عهد مهد ازل

دو کودکیم که خوردیم شیر یک پستان

در آن زمان که زما دادها ستانی باز

نشاط عشق، خدایا، ز اوحدی مستان

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
ازرقی هروی

بهار تازه ز سر تازه کرد لاله ستان

برنگ لاله می از یار لاله روی ستان

امیرخسرو دهلوی

از آن خویش کنم من که جان دهم بستان

که ز آن خود نشنوی تو به حیله و دستان

بدین صفت که ز سر تا قدم همه شکری

حلال بادت شیری که خوردی از پستان

چه باشد ار به سر وقت من رسی وقتی

[...]

خواجوی کرمانی

ببوستان می گل بوی لاله گون مستان

مگر ز دست سمن عارضان پردستان

جهان ز عمر تو چون داد خویش می گیرد

تو نیز کام دل از لذّت جهان بستان

کنونکه فصل بهاران رسید و موسم گل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه