ای پرتوِ روحُالقُدُس تابان ز رخسارِ شما
نورِ مسیحا در خمِ زلفِ چو زُنّارِ شما
هم لفظتان انجیلخوان، هم لهجتان داوودسان
سِرِّ حَواریون نهان در بَحرِ گفتارِ شما
شَمّاس از آن رخ جفتِ غم، مَطران پریشان دم به دم
قِسّیسِ دانا نیز هم بیچاره در کارِ شما
اعجازِ عیسی در دو لب پنهان صلیب اندر سَلَب
قندیلِ رُهبان نیم شب تابان ز رخسارِ شما
از لَعلِتان کوثر نمی، وز لفظتان گردون خمی
میلادِ شادیها همی از روزِ دیدارِ شما
زان زلفهای جانگُسِل تسبیحِ یوحَنّا خِجِل
صد جاثِلیقِ زندهدل چون من خریدارِ شما
گردی ز عشق انگیخته، بر گَبر و ترسا بیخته
خونِ مسلمان ریخته در پایِ دیوارِ شما
ای عیدتان بر خام خُم گوسالهٔ زَرّینه سُم
فِسحِ نَصاری گشته گم در عیدِ بسیارِ شما
دِیرَش زمین بوسد به حد، رُهبان از او جوید مدد
چون اوحدی یَومالْاَحَد آید به زنهارِ شما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
من کیستم؟ تا با شدم، سودای دیدار شما
اینم نه بس کاید به من، بویی ز گلزار شما؟
چشمم که هر دم میکند، غسلی به خوناب جگر
با این طهارت نیستم، زیبای دیدار شما!
سیم سیاه قلب اگر، هرگز نپالودی مژه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.