دیریست که یار ما نمیآید
پیغام به کار ما نمیآید
هر کس به تفرجی و صحرایی
خود بوی بهار ما نمیآید
ما را به دیار او نباشد ره
او خود به دیار ما نمیآید
کمتر ز سگیم در شمار او
زیرا به شمار ما نمیآید
ای دل، بتو پیش ازین همی گفتم:
کین عشق به کار ما نمیآید
دولت همه جا برفت و باز آمد
هرگز بگذار ما نمیآید
یک دم نرود که یاد او صد پی
اندر دل زار ما نمیآید
آن دام که ما نهادهایم، ای دل
در چشم شکار ما نمیآید
ای اوحدی، از خوشی کناری کن
کان بت به کنار ما نمیآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.