ای سر تو پیوسته با جان، ز که پرسیمت؟
پیدا چو نمیگردی، پنهان ز که پرسیمت؟
از جمله بپرسیدم احوال نهان تو
ای جمله ترا از همپرسان، ز که پرسیمت؟
در جسم نمیگنجی وز جان نروی بیرون
جسمی تو بدین خوبی؟ یا جان؟ زکه پرسیمت؟
ای رنج تن ما را راحت، زکه جوییمت؟
وی درد دل ما را درمان، ز که پرسیمت؟
گفتی: نتوان پرسید احوال من از هر کس
فیالقصه اگر روزی بتوان، ز که پرسیمت
گفتی که: به آسانی پرسم سخنت، نی، نی
دشوار حدیثست این، آسان ز که پرسیمت؟
گویی که: سراندازد پرسیدن سر من
ما را چو بترسانی، ترسان ز که پرسیمت؟
بر اوحدی از دانش بردیم گمان، اکنون
او نیز برون آمد نادان، ز که پرسیمت؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.