اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۷۴ ای کاش بدانمی که من کیستمی در دایرهٔ وجود بر چیستمی گر پنبهٔ غفلتم نبودی در گوش بر خود به هزار نوحه بگریستمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات آرزو دارد که بداند خودش کیست و در دنیای وجود چه جایگاهی دارد. او احساس میکند که اگر از خواب غفلت بیدار میشد، به عمق وجود خود پی میبرد و از درونش به خاطر این نادانی، به شدت ناراحت و گریان میشد.
هوش مصنوعی: ای کاش میدانستم که من کی هستم و در این جهان چه جایگاهی دارم.
هوش مصنوعی: اگر در گوشم پنبهٔ غفلت نبود، به خاطر خودم هزاران ناله و گریه میکردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر دل بشناختی که من کیستمی
سبحان اللّه چگونه خوش زیستمی
ای کاش که گر تشنگی دل ننشست
چشمی بودی که سیر بگریستمی
ای کاش! بدانمی که من کیستمی؟
تا در نظرش بهتر ازین زیستمی
یا جمله تنم دیده شده، تا شب و روز
در حسرت عمر رفته بگریستمی
ای کاش که من بدانمی کیستمی
در دایرهٔ حیات با چیستمی
گر پنبهٔ غفلتم نبودی در گوش
بر خود به هزار دیده بگریستمی
ای کاش بدانمی که من کیستمی
سرگشته درین جهان پی چیستمی
گر مقبلم آزاده و خوش زیستمی
ور نی به هزار دیده بگریستمی
ای کاش بدانمی که من کیستمی
سرگشته به عالم ز پی چیستمی
گر مقبلم، آسوده و خوش زیستمی
ور نه به هزار دیده بگریستمی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.