اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
»
شمارهٔ ۳۵
گر نفس وجود خویشتن استردی
یکباره ازین گلخن تن جان بردی
پیش از مردن بمیر و جاوید بمان
ورنه پس از آن مرگ چو مردی مردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به اهمیت خودآگاهی و شناخت نفس اشاره دارد. شاعر میگوید اگر انسان بتواند به درک واقعی از وجود خود برسد و از قید و بندهای جسمانی رها شود، میتواند به معنای واقعی زندگی کند. او توصیه میکند که پیش از رسیدن به مرگ حقیقی، باید از خود جانی تازه گرفت و به زندگی ابدی دست یافت، در غیر این صورت پس از مرگ جسم، تنها به مرگ دچار خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر تو نفس و وجود خود را از این محفل بدی به بیرون، یکباره جانت را میگیری و رها میسازی.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه بمیرى، زندگى را به بهترین شکل ممکن بگذران و نام نیکى از خود بر جاى بگذار. در غیر این صورت، پس از مرگ، از تو یادى نخواهد ماند و مانند دیگران که مردهاند، فراموش خواهى شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من کیستم از قید دو عالم فردی
عنقا منشی بلند همت مردی
دیوانهٔ بیخودی بیابان گردی
لبریز محبتی سرا پا دردی
ای دل تو بسی که از غمش خون خوردی
چندین مخروش و باش تا چون کردی
آری شب عشق دیر بازست و سیاه
لیکن تو سپید کار زود آوردی
دی وعده خلاف آمد ازان آزردی
امروز عتاب و جنگ پیش آوردی
داری سر آنکه عذر را نپذیری
یا خود ز پی بهانه میگردی
امروز چو جمله عمر ضایع کردی
فردا چکنی به خاک و خون میگردی
چون پرده براوفتد هویدا شودت
چیزی که به زیر پرده میپروردی
مردی باید، بلند همت مردی
زین تجربه دیده ای، خرد پروردی
کو را به تصرف اندرین عالم خاک
بر دامن همت ننشیند گردی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.