اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
»
شمارهٔ ۱۰
بگذار بدی که در من از وی صد نیست
چد بد که مرا امید نیکی خود نیست
افسوس که خلق را امید نیک است
اندر من و سرمایهٔ من جز بد نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن را که حیوتش آن بت شاهد نیست
در مذهب کفر زاهد و عابد نیست
کفر آن باشد که خود تو شاهد باشی
چون کفر چنین است کسی واحد نیست
ای حور سرشت هیچ چیزت بد نیست
وز حسن تو ماه را یکی از صد نیست
آن چشمه که حوض کوثرش میخوانند
گر هست دهان توست ور نی خود نیست
همه نیکند هیچ خود بد نیست
آنکه نیکو نباشد آن خود نیست
جز یکی نیست در همه عالم
صد مگو ای عزیز من صد نیست
هرچند که سیل آرزو را سد نیست
هرچند توقع بشر را حد نیست
با کم غرضی اگر کنی خوب نظر
کابینه امروزی ما پر بد نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.