هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به دل میگوید که عمرش را در خیالات گذرانده و حالا وقت آن رسیده که بیدار شود و به واقعیت عشق خود بپردازد. او از دل میخواهد که در برابر غم عشق با شجاعت و قوت بایستد، حتی اگر این به قیمت مرگ باشد، چرا که مرگ در عشق ارزشمندتر از زندگی بیمعناست.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به دل میگوید که عمرش را در خیالات گذرانده و حالا وقت آن رسیده که بیدار شود و به واقعیت عشق خود بپردازد. او از دل میخواهد که در برابر غم عشق با شجاعت و قوت بایستد، حتی اگر این به قیمت مرگ باشد، چرا که مرگ در عشق ارزشمندتر از زندگی بیمعناست.
هوش مصنوعی: ای دل، تو مدت زیادی را در خواب و خیالات سپری کردهای، حالا وقت آن است که بیدار شوی و واقعیت را ببینی.
هوش مصنوعی: اگر دلت را به عشق بسپاری و به خاطر غمش غمگین باشی، نگران نباش که اگر جان را از دست بدهی، این مرگ هیچ ارزشی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا چند حدیث قامت و زلف نگار
تا کی باشی تو طالب بوس و کنار
گر زانکه نهای دروغزن عاشقوار
در عشق چو او هزار چون او بگذار
گفتم: که بیا وعده دوشینه بیار
ورنه بخروشم از تو اکنون چو هزار
گفتا: دهم ای همه جفا، نک زنهار!
آواز مده که گوش دارد دیوار
ای عاشق دل سوخته اندوه مدار
روزی به مُراد عاشقان گردد کار
با عشق بتان چو اوفتادت سروکار
خورشید شود همان بشادی بیدار
از دولت و از روز بهی دل بردار
عاشق نبود روز بد و دولت یار
بسیار شنیدم من و دیدم بسیار
کاشفته ببود بر تو از هر سو کار
آخر فلکت پشت شد و گیتی یار
تو شاد شدی مخالف و دشمن زار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.