هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حالتی از بیخبری و بیتوجهی شخصیت اشاره میکند که او را دچار غفلت کرده است. شاعر از طرفی به حال او حسرت میخورد و میگوید که این وضعیت شایسته یک انسان نیست. در نهایت، او به شخصیت یادآوری میکند که اگر مردی واقعی است، باید زندگیاش را بهتر از این بسازد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حالتی از بیخبری و بیتوجهی شخصیت اشاره میکند که او را دچار غفلت کرده است. شاعر از طرفی به حال او حسرت میخورد و میگوید که این وضعیت شایسته یک انسان نیست. در نهایت، او به شخصیت یادآوری میکند که اگر مردی واقعی است، باید زندگیاش را بهتر از این بسازد.
هوش مصنوعی: در چنین حالتی که تو در بیخبری و بیاحساسی به سر میبری، وقتی او حال تو را میبیند، با شگفتی و درد فراوان گریه میکند.
هوش مصنوعی: با خودت فکر کن، چرا اینقدر غافل هستی؟ اگر میخواهی راهی بهتری پیدا کنی، باید به شیوهای بهتر زندگی کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با دل گفتم که ای دل احوال تو چیست
دل دیده پر آب کرد و بسیار گریست
گفتا که چگونه باشد احوال کسی
کو را بمراد دیگری باید زیست
امروز به شهر حسن همنام تو نیست
عاشق همه زیر سایه بام تو نیست
ای دوست ندانی که دلارام تو کیست
ای عشق نه آگهی که در دام تو کیست
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی بادهٔ گلرنگ نمیباید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست
چندان چشمم که در غم هجر گریست
هرگز گفتی گریستنت از پی چیست
من خود ز ستم هیچ نمیدانم گفت
کو با تو و خوی تو چو من خواهد زیست
دشمن چو بدانست که : احوالم چیست
بر تلخی زندگانی من بگریست
بدحال تر از من اندرین عالم کیست ؟
در آرزوی مرگ همی باید زیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.