گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

هر کاو زخری سبزک آید خورشش

بر مرگ مفاجا بود آخر کنشش

آن کس که همی می هلد و سبزه خورد

بر گردن من خون چنان کس بکشش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode