عرفی همه بود رنگ، بی گفت و شنید
سوداگر معصیت بدین مایه که دید
زین گونه متاع ها که من می بینم
بر بند که ناگشوده خواهند خرید
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
عرفی همه بود رنگ، بی گفت و شنید
سوداگر معصیت بدین مایه که دید
زین گونه متاع ها که من می بینم
بر بند که ناگشوده خواهند خرید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن از عرفی دربارهٔ بازاری صحبت میکند که همه چیز در آن بیگفتوگو و بیشنید است. او به سوداگران معصیت اشاره میکند که به تجارت گناه مشغولند و این نوع کالاها را به گونهای میبینند که احتمالاً هرگز فراموش نخواهند کرد. به طور کلی، موضوع شعر به نقد وضعیت اجتماعی و اخلاقی مرتبط است.
هوش مصنوعی: عرفی در اینجا اشاره به این دارد که تمام وجود انسانها تحت تاثیر ظاهر و رنگهاست. بدون نیاز به گفتوگو یا شنیدن، انسانها به قدری به معصیت و گناهان رنگ میبخشند که نتیجه آن برای آنان روشن است. به عبارتی، اثرات رفتار و گناهان آنها به وضوح نمایان است.
هوش مصنوعی: متاعهایی که من میبینم، در واقع خریداران آنها به این موضوع توجه ندارند که این کالاها باید به درستی بررسی و ارزیابی شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک نیم رخت الست منکم ببعید
یک نیم دگر ان عذابی لشدید
بر گرد رخت نبشته یحی و یمیت
من مات من العشق فقد مات شهید
چون قفل نشاط را شود باغ کلید
از ساعد گل روی بجو جام نبید
گردون ز بساط ابر در دامن خوید
در شاخ زمرد افگند مروارید
آهو با شیر کی تواند کوشید
جوجگک با باز کی تواند پرید
صد بار بدل پند بکردم نشنید
وز خود رائی بدو رسید آنچه رسید
این دیده بیچاره بدو در نگرید
دیدی کز دیدن او دیده چه دید
احسان خداوند به من بنده رسید
بر شاخ امید من بر و برگ دمید
والله که من از جاه تو آن خواهم دید
کآن نوع کس از خلق نه گفت و نه شنید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.