شمارهٔ ۹۵
هر که از خونریز من آلوده گردد دامنش
عذر ننگ این عمل در عهده شکر ازمنش
خست از اندازه بیرون میبرد دهر خسیس
آتشی بینم که میگردد بگرد دامنش
در محبت زندگی را با شهادت جنگ نیست
دیده باید که بیند خون من در گردنش
وه چه صیادی که هر صیدی که زخمی از تو یافت
سر بدنبال تو دارد تا بود جان در تنش
خلوتی کز نور شمع ما بحسن اندوده شد
کوتهی دارد کمند آفتاب از روزنش
عرفی آن تردامنی دارد که هنگام عذاب
آتش دوزخ بمیرد گر فشاری دامنش
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...