شمارهٔ ۱۸۰
امشب که بسر شراب داری
مشکن دل ما که تاب داری
تقصیر نکرده در هلاکم
با غمزه چرا عتاب داری
آشوب قیامتش غباریست
این فتنه که در رکاب داری
در دعوی فتنه گاه مستی
صد عربده با شراب داری
گرلذت ناوک تو این است
وز خون ملک ثواب داری
داری بدلم نگاه گرمی
گویا هوس کباب داری
در سینه گرم هرکه بینم
آتشکده خراب داری
عرفی دل خود بباد دادی
گر غم طلبد جواب داری
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...