صد فوج عشوه از نظر من گذشته است
تا شهسوار عشوه گر من گذشته است
چون نگذرد به جور که از راه تجربه
بر ناله های بی اثر من گذشته است
بیچاره عافیت که ز وی تا بریده ام
عمرش به جستن خبر من گذشته است
شادی به دستگیری من آمد، مرا نیافت
صد تیره آب غم ز سر من گذشته است
هر جا که بگذرم به طلب نقش پای غم
کان فتنه خوی بر اثر من گذشته است
عرفی ببزم قدس بر آن نظم گوهرش
کانجا حکایت از نظر من گذشته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن سرو هرگه از نظر من گذشته است
گویی که تیری از جگر من گذشته است
دامان ناز بر زده چون سرو میرود
گویی ز جوی چشم تر من گذشته است
بر بیستون ز تیشه فرهاد کی گذشت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.