صنم میگوی و در بتخانه میرقص
نوایی میزن و مستانه میرقص
عجب ذوقی بود در رقص مستی
تو نیز ای باده در پیمانه میرقص
بر افشان دست بر ناموس و آنگه
میان محرم و بیگانه میرقص
به جان با غیر جانان در میامیز
به تن با عاقل و فرزانه میرقص
دل از تمکین شود بیذوق، زنهار
گهی کودک شو و طفلانه میرقص
چو خون در زخم صیدی گشته میجوش
چو دل در سینهٔ پروانه میرقص
مشو عرفی رهین باغ و بلبل
به بانگ جغد در ویرانه میرقص
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سپندآسا در آتشخانه میرقص
به بال شعله، چون پروانه میرقص
بیفکن خرقه، هنگام سماع است
ز مستوری برآ، مستانه میرقص
سرودی نیست به از غلغل می
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.