غزل شمارهٔ ۴۱۲
صنم می گوی و در بتخانه می رقص
نوایی می زن و مستانه می رقص
عجب ذوقی بود در رقص مستی
تو نیز ای باده در پیمانه می رقص
بر افشان دست بر ناموس و آن گه
میان محرم و بیگانه می رقص
به جان با غیر جانان در میامیز
به تن با عاقل و فرزانه می رقص
دل از تمکین شود بی ذوق، زنهار
گهی کودک شو و طفلانه می رقص
چو خون در زخم صیدی گشته می جوش
چو دل در سینهٔ پروانه می رقص
مشو عرفی رهین باغ و بلبل
به بانگ جغد در ویرانه میرقص
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | منبع اولیه: منابع عرفی | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...