پا به دامن درکش ای دل و ز جهان ذلت مکش
سهو کردم می کش و از دامنت منت مکش
لاف مردی می زنی در انجمن با دوست باش
خویشتن را چون زنان در گوشهٔ خلوت مکش
غمزه را بازو مرنجان، زخم را ضایع مکن
اینک آمد جان به لب، کز کشتنم زحمت مکش
آسمانست این که حاکم، کشتهٔ تر دامن است
آفتاب است این که نازت می کند، منت مکش
شهرهٔ در عافیت، عرفی قبولی نیست، لیک
آستین غم بگیر و دامن عصمت مکش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک سر مو منت از اخوان کم فرصت مکش
گر به چه باید فتاد از چشم خود منت مکش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.