دگر دلم ز می تازه مست می گردد
ر صیت مستی ام، آوازه مست می گردد
کلید میکده ها را به من دهید، که من
نه آن کنم که به اندازه مست می گردد
خراش نغمه دهد می، گمان مبر که دلم
به شامِ مشعله آوازه مست می گردد
چنان سرشتهٔ کیفیت ام که از نفسم
خمار بیخود و خمیازه مست می گردد
کدام قافله عزم دیار حسن نمود
که فتنه بر در دروازه مست می گردد
از آن شراب که مجنون فشاند بر لیلی
هنوز محمل و جمّازه مست می گردد
خراب زمزمهٔ تازهٔ توام عرفی
عقل از این نفس تازه مست می گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.