گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

کسی که رو به حریم رضا نمی آرد

نوید وصل به سویش صبا نمی آرد

کسی به زمرهٔ ارباب دل ندارد راه

که تحفه ای ز نعیم بلا نمی آرد

به آب عشق بنازم که کشتی دل من

کزو به چشمهٔ او بی صفا نمی آرد

زهی شکیب که دست کرشمه بستن دوست

هنوز حسن پری و حیا نمی آرد

به عالمی کندم آفتاب فتنه کباب

که کس پناه به ظل هما نمی آرد

دل اجل شکند ور نه کو دمی کز دوست

هزار قافلهٔ جان، صبا نمی آرد

ازان به میکده برگشتم ازحرم، کانجا

کسی کرشمهٔ زرق و ریا نمی آرد

بگفته شکر تو عرفی ، نمی شود تسلیم

بگو که رسم شهیدان به جا نمی آرد

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

صبا نسیمی از آن آشنا نمی آرد

شدم خراب و ندانم، چرا نمی آرد؟

خوش است باد و لیکن چه سود، چون خبری

از آن مسافر ره دور ما نمی آرد

بکشت، کندن جانم ز هجر و مردن نیست

[...]

صائب تبریزی

جواب نامه ما را صبا نمی آرد

به چشم، کاغذی از توتیا نمی آرد

زمانه ای است که باد بهار با آن لطف

به سبزه مژده نشو و نما نمی آرد

نسیم برق عنان را چه پیش آمده است؟

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه