صبا نسیمی از آن آشنا نمی آرد
شدم خراب و ندانم، چرا نمی آرد؟
خوش است باد و لیکن چه سود، چون خبری
از آن مسافر ره دور ما نمی آرد
بکشت، کندن جانم ز هجر و مردن نیست
اجل، چگونه کنم جان، خدا نمی آرد
کرشمه چند کنی بر من، آخر این جانیست
نمی دمد ز زمین و صبا نمی آرد
نمی برد به فلک زاریم هزار دعا
چه فایده چو جواب دعا نمی آرد
ز گشت کوی تو از بس که بنده رفت از جا
چنان شده ست که خود را به جا نمی آرد
هزار خوشدلی آرد فلک همی، خسرو
ولی چه چاره که بهر گدا نمی آرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عشق و دلتنگی میپردازد. شاعر از نبود خبری از محبوب مینالد و میگوید که با وجود زیباییهای زندگی و خوشیهای دیگر، بیخبری از معشوق، همه چیز را بیمعنا میکند. او به شدت از دوری محبوب رنج میبرد و دعاهایش بیجواب باقی مانده است. در نهایت، شاعر به حالتی میرسد که حتی دیگر به خود نیز نمیتواند اعتنا کند و همه چیز به نظرش بیفایده میآید. احساس یأس و ناامیدی در شعر غالب است.
هوش مصنوعی: باد صبایی که میوزد، خبری از آن معشوق آشنا نمیآورد. من در شوق او پریشانم و نمیدانم چرا این خبر را نمیآورد.
هوش مصنوعی: باد لطیف و دلپذیر خوبی دارد، اما چه فایده که هیچ خبری از آن مسافر دور دست به ما نمیرسد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر جدایی و مرگ بسیار رنج میکشد، اما مرگ هم به تنهایی نمیتواند مرا از این درد نجات دهد؛ نمیدانم چگونه باید این درد را تحمل کنم، چرا که به نظر میرسد خداوند هم کمکی به من نمیکند.
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که تو با زلف و زیبایی خود مرا بیازاری یا دلبری کنی، بالاخره این دل و جان من نمیتواند بیش از این تاب بیاورد، زیرا نه از زمین خبری میشود و نه نسیم صبا میتواند مرا تسکین دهد.
هوش مصنوعی: چه فایده دارد که هزاران دعا به آسمان بفرستیم، اگر نتیجهای از دعاهای ما حاصل نشود و به خواستهمان نرسیم؟
هوش مصنوعی: بهخاطر رفت و آمدهای مداوم بندگان در کوی تو، آنقدر شلوغ و پرجنب و جوش شده که دیگر کسی نمیتواند در آنجا قرار بگیرد یا خود را سر جای خود حس کند.
هوش مصنوعی: فلک هزاران خوشی و شادی برای مردم میآورد، اما برای خسرو، که در مقام والایی است، چه راه حلی وجود دارد وقتی برای گدایان چیزی نمیآورد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی که رو به حریم رضا نمی آرد
نوید وصل به سویش صبا نمی آرد
کسی به زمرهٔ ارباب دل ندارد راه
که تحفه ای ز نعیم بلا نمی آرد
به آب عشق بنازم که کشتی دل من
[...]
جواب نامه ما را صبا نمی آرد
به چشم، کاغذی از توتیا نمی آرد
زمانه ای است که باد بهار با آن لطف
به سبزه مژده نشو و نما نمی آرد
نسیم برق عنان را چه پیش آمده است؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.