بندهٔ دل شوم که او، خون فراغ میخورد
خدمت درد میکند، نعمت داغ میخورد
طوبی و خلد عافیت، مینخرم به مشت خس
زان که تَذَروِ این چمن، طمعهٔ زاغ میخورد
از چمنی نمیبرد، نعمت برگزیده را
آن که وظیفهٔ ثمر، از همه باغ میخورد
بیادبی است موسیام، ره بدهی به طور خود
کو لب شعله میگزد، شمع و چراغ میخورد
این چمن محبت است، الحذر ای بهشتیان
بوی گل بهشت ما، مغز دماغ میخورد
عرفی تشنه را ز من، مژده که گر نایستد
آب حیات از کف، خضر سراغ میخورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.