در بیان اینکه صاحب جمال را خودنمائی موافق حکمت شرطست و اشاره به تجلی اول بر وجه اتم و اکمل و پوشیدن اعیان ثابته کسوت تعین را و طلوع عشق از مطلع لاهوتی و تجلی به عالم ملکوتی و ناسوتی- نعم ماقال:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد (حافظ)
بر مصداق حدیث کنت کنزاً مخفیا فأحببت ان اعرف بر مذاق اهل توحید گوید:
کیست این پنهان مرا در جان و تن
کز زبان من همی گوید سخن؟
این که گوید از لب من راز کیست
بنگرید این صاحب آواز کیست؟
در من اینسان خودنمایی میکند
ادعای آشنایی میکند
کیست این گویا و شنوا در تنم؟
باورم یارب نیاید کاین منم!
متصلتر با همه دوری به من
از نگه با چشم و از لب با سخن!
خوش پریشان با منش گفتارهاست
در پریشان گوییاش اسرارهاست
گوید او چون شاهدی صاحب جمال
حسن خود بیند به سر حد کمال
از برای خودنمایی صبح و شام
سر برآرد گه ز روزن گه ز بام
با خدنگ غمزه صید دل کند
دید هر جا طایری بسمل کند
گردنی هر جا در آرد در کمند
تا نگوید کس اسیرانش کمند
لاجرم آن شاهد بالا و پست
با کمال دلربایی در الست
جلوهاش گرمی بازاری نداشت
یوسف حسناش خریداری نداشت
غمزهاش را قابل تیری نبود
لایق پیکانش نخجیری نبود
عشوهاش هرجا کمندانداز گشت
گردنی لایق نیامد، بازگشت
ماسوی آیینهٔ آن رو شدند
مظهر آن طلعت دلجو شدند
پس جمال خویش در آیینه دید
روی زیبا دید و عشق آمد پدید
مدتی آن عشق بی نام و نشان
بُد معلق در فضای بیکران
دلنشین خویش مأوایی نداشت
تا درو منزل کند جایی نداشت
بهر منزل بیقراری ساز کرد
طالبان خویش را آواز کرد
چونکه یکسر طالبان را جمع ساخت
جمله را پروانه، خود را شمع ساخت
جلوهای کرد از یمین و از یسار
دوزخی و جنتی کرد آشکار
جنتی خاطرنواز و دلفروز
دوزخی دشمنگداز و غیرسوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن به بررسی تجلی و ظهور جمال الهی میپردازد و ارتباط آن با عشق و زیبایی را مورد توجه قرار میدهد. در این بیان، عشق به عنوان نیرویی که از لاهوت به عالم ملکوتی و ناسوتی وارد میشود، توصیف میشود. شاعر از عشق و زیبایی به عنوان نیروهایی یاد میکند که به زندگی و دلها جان میدهند.
پیشنهاد میشود که جمال الهی در قالب عشق تجلی یابد و این عشق در جهان با زیباییهای خود، دلها را مجذوب کند. در اشعار حافظ، به وجود شخصیتی پنهان و معشوق اشاره میشود که از درون انسانها سخن میگوید و به آنان رازهای عشق را آموزش میدهد.
در نهایت، عشق به عنوان کیمیایی معرفی میشود که دنیای جنت و دوزخ را به نمایش میگذارد و ارتباط عمیق انسان با زیبایی و حقیقت را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در توضیح این موضوع، باید گفت که زیبایی و جمال واقعی نیازمند ابراز و نمایش مناسب است و این ابراز باید بر اساس حکمت صورت گیرد. همچنین به ظهور نخستین جمال در کاملترین و اتمترین شکل اشاره میشود و اینکه واقعیتهای ثابت باید در لباس وجود مادی تجسد یابند. عشق از منبع الهی خود آغاز میشود و به جهان ملکوتی و انسانی بروز مییابد.
هوش مصنوعی: در آغاز، زیبایی و نور وجود تو آشکار شد و عشق به وجود آمد، که این عشق مثل آتشی در کل جهان شعلهور شد.
هوش مصنوعی: طبق گفتهای که اشاره به این موضوع دارد که خداوند در ابتدا گنجی پنهان بود و خواسته است که شناخته شود، این مطلب به این معنی است که خداوند از طریق تجربه و شناختهای افراد مومن و اهل توحید خود را معرفی کرده و به شناخت انسانها کمک میکند.
هوش مصنوعی: چه کسی است که در درون و وجود من پنهان شده و از زبان من سخن میگوید؟
هوش مصنوعی: این که میگوید از لب من سخن پنهانی است، نگاه کنید ببینید این گویندهی ماهر کیست؟
هوش مصنوعی: در من بهگونهای حس آشنایی و نزدیکی بروز میکند که گویی خود را به من معرفی میکند.
هوش مصنوعی: کیست این که در وجود من صحبت میکند و به خوبی میشنود؟ ای خدا، باورم نمیشود که این من هستم!
هوش مصنوعی: هرچه دورتر از من باشی، احساس نزدیکیام به تو از طریق نگاه و کلام افزایش مییابد.
هوش مصنوعی: شخصی با رفتار زیبا و خاص خود، در صحبتهای نامنظمش اسراری نهفته دارد.
هوش مصنوعی: او میگوید، زمانی که زیبای خوشرویی مانند او به کمال میرسد، همچون شاهدی به زیبایی خود مینگرد.
هوش مصنوعی: خورشید برای نشان دادن خود، صبح و شام از افق سر برمیآورد؛ گاهی از میان روزنهها و گاهی از بالای بام.
هوش مصنوعی: با تیر نگاهش، دلها را اسیر میکند و در هر جا که برود، پرندگانی را بیجان میسازد.
هوش مصنوعی: هر جا که گردن کسی در دام بیفتد، نشان نمیدهد که در آنجا کسی اسیر است.
هوش مصنوعی: بنابراین آن معشوق زیبا و جذاب، با تمام魅یتش، در عالم پیش از خلقت وجود دارد.
هوش مصنوعی: زیبایی او مانند جاذبهای در بازار نیست و حسن و زیباییاش خریدار و طرفداری ندارد.
هوش مصنوعی: غمزهاش آنقدر دلربا و زیباست که هیچ تیری نمیتواند آن را هدف بگیرد و هیچ پیکانی هم شایسته برخورد با آن نیست.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی او هرجا که برنمیخیزد، نشان از نیکویی و شایستگی ندارد و دوباره به حالت اول باز میگردد.
هوش مصنوعی: همه چیز به زیبایی آن چهره در آینه تبدیل شده و به خاطر دیدن آن زیبایی، دلها شاد و خوشحال شدهاند.
هوش مصنوعی: دقت کرد که در آینه چهرهی زیبا و جذابی را میبیند و این باعث شکوفایی عشق در دلش میشود.
هوش مصنوعی: مدتی عشقی بدون اسم و نشانی وجود داشت که در فضایی نامتناهی معلق بود.
هوش مصنوعی: دل شاد و خوش حال خود، جایی برای آرامش نداشت و نمیتوانست در آن جا احساس راحتی کند.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به مقصد، بیقراری و تلاش را به کار گرفت و دیگران را به سوی خود فراخواند.
هوش مصنوعی: وقتی که تمام جویندگان حقیقت را جمع کرد، پروانه خود را به شمع تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: از دو طرف، خوب و بد نمایان شد و جنت و دوزخ به وضوح آشکار گردیدند.
هوش مصنوعی: بهشت آرامشبخش و شادیآور است، در حالی که جهنم دردآور و بیرحم است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.