حال خود بس تباه میبینم
نامهٔ دل سیاه میبینم
یوسف روح را ز شومی نفس
مانده در قعر چاه میبینم
خط طومار عمر میخوانم
همه واحسرتاه میبینم
در دل بیقرار مینگرم
ناله و سوز و آه میبینم
ره دراز است و دور من خود را
همه بیزاد راه میبینم
پایمردی که دست او گیرد
محض لطف اله میبینم
عذر خواه عبید بیچاره
کرم پادشاه میبینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.