ترک سرمستم که ساغر میگرفت
عالمی در شور و در شر میگرفت
عکس خورشید جمالش در جهان
شعله میزد هفت کشور میگرفت
چون صبا بر چین زلفش میگذشت
بوستان در مشک و عنبر میگرفت
هر دمی از آه دودآسای من
آتشی در عود و مجمر میگرفت
بوسهای زو دل طلب میکرد لیک
این سخن با او کجا در میگرفت
قصهٔ دردش عبید از سوز دل
هر زمان میگفت و از سر میگرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حالت مستی و عشق شدید خود اشاره میکند. او وصف میکند که چگونه زیبایی محبوبش (که به آن «عالمی» نامیده میشود) بر دل و جهان تأثیر گذاشته و شور و شوق ایجاد کرده است. تصویر زیبای معشوق مانند خورشید در دل او شعلهور است و هر نسیمی که به زلفهای او میوزد، بویی خوش به همراه دارد. شاعر از غم و آتش دل خود نیز سخن میگوید و میگوید که بوسهای از معشوق میخواهد، اما میداند که این خواستهاش ممکن نیست. در نهایت، شاعر با حسرت، قصه درد دلش را روایت میکند و از سوز و گداز خود میگوید.
هوش مصنوعی: من از حال سرمستم جدا شدهام؛ در آن زمان، جهانی در حال هیجان و شوق بود و مردم را به شادی و شرارت میکشاند.
هوش مصنوعی: جمال او همچون نور خورشید در سراسر جهان درخشش داشت و تأثیرش بر هفت کشور احساس میشد.
هوش مصنوعی: زمانی که نسیم به آرامی از کنار زلف چیندار او عبور میکند، عطر گلزار را به خود میگیرد و بویی خوش از مشک و عنبر به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: هر بار که من آهی میزنم، مانند این است که آتش در عود و مجمر روشن میشود.
هوش مصنوعی: دل میخواست تا بوسهای از او بگیرد، اما نمیتوانست این احساس را به او بگوید و به این خاطر نمیتوانستند با هم ارتباط برقرار کنند.
هوش مصنوعی: عبید همیشه از درد و رنج خود به نحوی صحبت میکرد که گویی هر بار با شور و شوق تازهای این موضوع را دوباره مرور میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گه در و دیوار در بر میگرفت
گاه راه از پای تا سر میگرفت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.