دگر دل پای بست دیگرش بین
هوای عشقبازی در سرش بین
همه سرگشته از سودای عشقت
بسر سودای عشق دیگرش بین
ز عشق نامسلمانی شده غرق
صف مژگان و چشم کافرش بین
گواه عشق در شرح محبت
رخ زرد و سرشک احمرش بین
ز زخم چون خودی پر خون و مجروح
دل صد پاره غم پرورش بین
بمعشوقی و حسن آشوب خلقی
بعشق عاشقی بی یاورش بین
چو نور از عشق گلروئی گل افشان
ز خوناب جگر چشم ترش بین
دگر آشفته بر قتل منش بین
بخون تشنه دست و دامنش بین
هزاران لاله حمرا بدامن
زداغ سرخی خون منش بین
ز موی مشکفام و روی زیبا
بشام تیره صبح روشنش بین
بعارض غیرت خورشید گردون
بقامت رشک سرو گلشنش بین
برغم عاشقان شب تا سحرگاه
به پهلوی رقیبان خفتنش بین
چو نور ار بایدت درج معانی
بر الماس بیان در سفتنش بین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.