گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نورعلیشاه

ای ز نور تو چشم جان روشن

جان چو باشد همه جهان روشن

گرنه شب از رخت بتابد نور

کی شود ماه آسمان روشن

آفتاب فلک هم از رویت

کرده روز جهانیان روشن

وصف روی تو کرده در مجمع

تا شده شمع را زبان روشن

بین چراغان لاله از رویت

هر سحرگه ببوستان روشن

باشد آئینه سان ز عکس رخت

دلم ای دوست جاودان روشن

از رخت نور تو تجلی کرد

شد زمین روشن و زمان روشن