گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نورعلیشاه

ای خدایت زهر بلاحافظ

من برفتم ترا خداحافظ

غیر حق حافظی نمی بینم

حق ترا باد دائما حافظ

حافظ کشتی ار خداست ببحر

چه غم ار نیست ناخدا حافظ

ساقیا می ده و ز کس مندیش

زانکه باشد خدای ما حافظ

دیگر از مدعی چرا ترسم

شد حفیظم بمدعا حافظ

آنکه حفظش زمین بپا دارد

دائما هست در سما حافظ

نظم حافظ شنید نور و بگفت

مرحبا نظم و مرحبا حافظ