گنجور

 
نورعلیشاه

بزم جان را جز تو جانانی کجاست

ملک دل را جز تو سلطانی کجاست

چون رخت ماهی نتابید از فلک

چون قدت سروی ببستانی کجاست

دل شبستانست و رخسار تو شمع

همچنین شمع و شبستانی کجاست

چز گلستان حریم کوی تو

بلبل جان را گلستانی کجاست

عاشقان را همچو موی و روی تو

در جهان کفری و ایمانی کجاست

تو سلیمانی و لعلت خاتمست

خود بگو جز تو سلیمانی کجاست

بر رخت چون نور عین و لام و یا

واله و شیدای و حیرانی کجاست