بزم جان را جز تو جانانی کجاست
ملک دل را جز تو سلطانی کجاست
چون رخت ماهی نتابید از فلک
چون قدت سروی ببستانی کجاست
دل شبستانست و رخسار تو شمع
همچنین شمع و شبستانی کجاست
چز گلستان حریم کوی تو
بلبل جان را گلستانی کجاست
عاشقان را همچو موی و روی تو
در جهان کفری و ایمانی کجاست
تو سلیمانی و لعلت خاتمست
خود بگو جز تو سلیمانی کجاست
بر رخت چون نور عین و لام و یا
واله و شیدای و حیرانی کجاست