لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
نورعلیشاه

ای رخ نیکوی تو مهر جمال

وی خم ابروی تو رشگ هلال

نفحه گیسوی تو مشگ ختن

نرگس جادوی تو سحر حلال

عارض نیکوی تو خلد برین

قامت دلجوی تو تازه نهال

منفعل از قد تو سرو چمن

مشگدم از خط تو بزم وصال

رنجه زانوی تو پشت فلک

خسته بازوی تو دست جدال

آمده تا سوی تو نور علی

دیده در ابروی تو نور وصال

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
شیخ بهایی

ای ساقی دلکش فرخ فال

دارم ز حیات هزار ملال

نورعلیشاه

گاه میرفتی بجاروب مقال

از ضمیر خستگان گرد ملال

گاه اندر جام مخموران هجر

باده پیمودی ز مینای وصال

هر دم از بحر فضیلت ریختی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه