مژده ای دل که دلبر آمد باز
تا برد دل به دل بر آمد باز
آفتابم که دوش رفت از بر
صبحدم از درم درآمد باز
ماهم از دیده گرچه غایب شد
همچو خورشید انور آمد باز
روز هجرت شب فراق گذشت
شاهد وصل در بر آمد باز
با اسیران بند غم گوئید
مژده کایام غم سرآمد باز
صف جانها بره بیارائید
کان صف آرای لشگرآمد باز
نخل عیشم که خشگ و بی بر بود
گشت شاداب و بی بر آمد باز
دل بود عود و سینه ام مجمر
بوی عودی ز مجمر آمد باز
طوطی جان ز لعل شیرینت
آرزومند شکر آمد باز
فلک خاصان عشق را در بحر
لطف عام تو لنگر آمد باز
بارها در ره تو نور علی
سر فدا کرد و سرور آمد باز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.