چه غم که نیست مرا حاصل ای مسلمانان
ز چشمِ شوخ و دلِ غافل ای مسلمانان
دلم ز دیده شود مبتلا و جان از دل
فغان ز دیده و آه از دل ای مسلمانان
حسد برند که پیوسته عاشقی چه کنم
چو در ازل نبدم مقبل ای مسلمانان
ز اضطرابِ به دریافتاده بیخبرست
قرار یافته بر ساحل ای مسلمانان
ز خرقه سیر شدم مولعِ خراباتم
به خانقاه نیام مایل ای مسلمانان
به یک پیاله می اثباتِ پارسایی را
هزار توبه کنم باطل ای مسلمانان
همان نزاریِ مستم کز اعتبار انگشت
ز دستِ من بگزد عاقل ای مسلمانان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.