شمارهٔ ۹۴۰
بوی بهار آمده ست و وقت گل ستان
باد خزان رفت و فتنه های زمستان
باغ و چمن از نسیم گل شده بویا
سرو سهی سایه اوفکنده به بستان
روی زمین از بهار غنچه گرفته ست
سوی چنار آمده ست بلبل دستان
وقت نشاط است و خرّمی و جوانی
بی خبران غافل اند خفته چو مستان
جام و صراحی بَرَد به سایه گل بن
مجمع آزادگان و باده پرستان
مطرب و ساقی ز باده خرّم و سرخوش
خوش نظران در کنارشان شده سستان
عهد چنان کرده ام که باز نگردم
باقی پیمان ما که بود شکست آن
یک دم عمرم اگرچه بی تو سرآید
بر دل من روز نیست آن که شب است آن
خیز نزاری ز نیستی به در آ تو
دست فرو کن بگیر دامن هستان
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: منبع نزاری | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...